سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 مولای من... - منتظران دل خفته

مولای من...

دوشنبه 87 دی 2 ساعت 7:31 صبح

مولای من از پشت این دیوارهای آجری این ساختمانهای بلند که طلوع و غروب خورشید را پنهان می کنند از کنار کوچه باغها از لای همه دفتر ها و کتابها از همه جــــــــــا عطر تو را می شنوم انگار تو آنجا گوشه ای ایستادی و مرا نگاه می کنی نسیم عطر تو را می پراکند ببین ، ببین چگونه دنیای من از عطر تو پراکنده است مهربان نازنین ، سلام ، سلام ، سلام 

                             نمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادی

عزیز دلم ، یا اباصالح با من که در گیر لحظه های سرد خاکیم ، حرف بزن با من که دست به گریبان دغدغه های زمینی ام ، حرف بزن دوست دارم صدای تو را بشنوم که از پس ابرهای تیره غصه با من گرم و مهربان حرف می زنی ! نمی دانی چقدر محتاج شنیدن صدای گرم توام صدای تو که آرامش است و بخشش

                            نمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادی


نوشته شده توسط : سادات

نظرات دیگران [ نظر]