مباهات خدا بر زائر کربلا
از ذریح محاربى منقول است که گفت : به حضرت امام جعفر صادق (ع ) شکایت کردم آنچه به من مى رسد از قوم و فرزندان من هر گاه به ایشان نقل مى کنیم ثواب زیارت قبر حضرت امام حسین (ع ) را تکذیب من مى کنند و مى گویند:
تو دروغ مى بندى بر امام جعفر (ع ) حضرت فرمود: اى ذریح ! بگذار مردم را که به هر جا که خواهند بروند.
والله ، که حق تعالى مباهات مى کند به زایران حضرت امام حسین (ع ) و آنها که از راه هاى دور به زیارت آن حضرت مى روند، با ملائکه مقرّبین و حاملان عرش خود حتّى آنکه مى فرماید به ایشان که : آیا نمى بینید زیارت کنندگان قبر حسین بن على (ع ) را که آمده اند با نهایت شوق به سوى آن حضرت و به سوى فاطمه زهرا(س ).
به عزّت و جلال و عظمت خود سوگند مى خورم که : واجب گردانم براى ایشان کرامت خود را که ایشان را گرامى دارم و داخل گردانم ایشان را در بهشتى که مهیّاکرده ام براى دوستان خود پیغمبران و رسولان خود.
اى ملائکه من ! اینها زیارت کنندگان حسین اند که محبوب محمّد (ص ) است که او پیغمبر و حبیب من است
و هر که مرا دوست مى دارد حبیب مرا دوست مى دارد و هر که حبیب مرادوست مى دارد محبوب او را دوست مى دارد.
و هر که حبیب مرا یا محبوب او را دشمن مى دارد بر من لازم است که او را به بدترین عذاب هاى خود عذاب کنم و به آتش خود او را بسوزانم . و جهنّم را جایگاه او گردانم و او را عذاب کنم که هیچ یک از عالمیان را عذاب نکرده باشم . (46)
مشایعت ملائک زائر کربلا را
از حضرت امام جعفر صادق (ع ) منقول است که : چون شخصى از خانه خود بیرون آید به عزم زیارت حضرت امام حسین (ع ) به سوى کربلا مشایعت کنند او را از هفتصد ملک از بالاى سر او و زیر پاى او از جانب راست و چپ و پیش رو و پشت سر او تا او را به اهلش برسانند. پس چون زیارت کند آن حضرت را ندا کند او را منادى که : (گناهانت آمرزیده شد پس از سر گیر عمل را).
پس با او برمى گردند آن ملائکه تا داخل خانه خود شود. پس به او مى گویند که : (تو را به خدا سپردیم ).
پس پیوسته به زیارت او مى آیند تا روز مردن او وبعد از مرگ او، هر روز. و زیارت مى کنند حضرت امام حسین (ع ) را و ثوابش از آن مرد است .(47)
ماءواى حسین
اى زمین کربلا اینجا بود ماءواى من |
مى شود اى کربلا اینجا فزون غمهاى من |
کربلا بر روى تو عرش خدا بنهاده پا |
تا ببوسد خلق عالم خاک زیر پاى من |
کربلا اینجا دگر وادى جانبازان بود |
قاب قوسین عون و جعفر،اکبر او" ادناى من |
کربلا وادى طور مصطفى اینجا بود |
غرق خون اینجا بیند خواهرم سیماى من |
کربلا این سرزمین گلزار زهرا مى شود |
در کنار یکدیگر پرپر شود گلهاى من |
از براى کشتن من شمر دون بى حیا |
میزند با چکمه بر سینه سیناى من |
این سر نورانى بالاى نى منزل کند |
مى چکد از نوک نى خون جگر از ناى من |
هرکه چون آرام دل با نغمه هاى جان گداز |
مى شود مدهوش اگر نو شد مى از میناى من تارک زیارت قبر حسین (ع ) |
نوشته شده توسط : سادات