میلاد با سعادت هشتمین منجی عالم بشریت خجسته باد
بِسْمِ اللّهِ الرًّحْمَن ِالرَّحیِمْ
هر مؤمنى که قبر امام حسین (ع) را کنار شطّ فرات (در کربلا) زیارت کند همانند کسى است که خداوند متعال را بر فراز عرش زیارت کرده باشد.
فَقُلْتُ لاِبى جَعْفَر (ع): ألْفُ حَجَّة؟!
قالَ: إى وَاللهُ، وَ ألْفُ ألْفِ حَجَّة، لِمَنْ زارَهُ عارِفاً بِحَقِّهِ.
حضرت به یکى از دوستانش نوشت: به دیگر دوستان و علاقمندان ما بگو : ثواب زیارت( قبر ) من معادل است با یک هزار حجّ،
راوى گوید: به امام جواد (ع) عرض کردم: هزار حجّ براى ثواب زیارت پدرت مى باشد؟!
فرمود: بلى، هر که پدرم را با معرفت در حقّش زیارت نماید، هزار هزار (یعنى یک میلیون) حجّ ثواب زیارتش مى باشد.
أوَّلُ ما یُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَیْهِ، الصَّلاةُ فَإنْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إنْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها.
اوّلین عملى که از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گیرد نماز است، چنانچه صحیح و مقبول واقع شود، بقیه اعمال و عبادات نیز قبول مى گردد و گرنه مردود خواهد شد.
لِلصَّلاةِ أرْبَعَةُ آلاف باب.
نماز داراى چهار هزار در (جزء و شرط) مى باشد.
الصَّلاةُ قُرْبانُ کُلِّ تَقىّ.
نماز، هر شخص باتقوا و پرهیزکارى را (به خداوند متعال) نزدیک کننده است.
یُؤْخَذُ الْغُلامُ بِالصَّلاةِ وَ هُوَ ابْنُ سَبْعِ سِنینَ.
پسران باید در سنین هفت سالگى به نماز وادار شوند.
نوشته شده توسط : سادات
گفتگو با خدا
در رویاهایم که با خدا گفتگو میکنم خدا پرسید پس تو میخواهی با من گفتگو کنی من در پاسخش گفتم: اگر وقت دارید خدا خندید و گفت: وقت من بی نهایت است در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟پرسیدم چه چیز بشر شما را سخت متعجب میسازد؟ خدا پاسخ داد: کودکیشان اینکه آنها از کودکیشان خسته میشوند عجله دارند که بزرگ شوند و بعد دوباره پس از مدتها آرزو میکنند که کودک باشند اینکه سلامتی خود را میدهند تا پول به دست آورند و بعد پولشان را میدهند تا دوباره سلامتی خود را به دست آورند واینکه با اظطراب به آینده مینگرند و حال را فراموش میکنند بنابراین نه در حال زندگی میکنند و نه در آینده اینکه آنان به گونهای زندگی میکنند که گویی هرگز نمیمیرند و به گونهای میمیرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند دستهای خدا دستانم را گرفت و برای مدتی سکوت کردیم و دوباره پرسیدم: به عنوان یک پدر میخواهی کدام درسهای زندگی را فرزندانت بیاموزند؟ او گفت: بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد همه کاری که آنها میتوانند بکنند این است که اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند بیاموزند درست این است که خودشان اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند بیاموزند درست نیست که خودشان را با دیگران مقایسه بکنند بیاموزند که فقط چند ثانیه طول میکشد تا زخمهای عمیقی در قلب آنها که دوستشان داریم ایجاد کنیم .
اما سالها طول میکشد تا آن زخمها را التیام بخشیم بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین را دارد ثروتمند کسی است که به کمترین نیاز دارد بیاموزند که آدمهایی هستند که آنها را دوست دارند فقط نمی دانن که چگونه احساساتشان را نشان دهند بیاموزند که دو نفر میتوانند با هم به یک نقطه نگاه کننر و آن را متفاوت ببینند بیاموزند که کافی نیست که فقط آنها دیگران را ببخشند بلکه آنها باید خود را هم نیز ببخشند من با خضوع گفتم :
از شما به خاطر این گفتگو متشکرم آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندتان بیاموزد؟ خداون لبخند زد و گفت فقط اینکه بدانند.
نوشته شده توسط : سادات
خسته، آزرده، درمانده و بیهمــدم.
(( ... بسوز که سزاوار این سوختنی، بساز که مجبور به این ساختنی، این بر تو که مورد قهر خدا قرارگرفتی رواست تا دیگران عبرت بگیرند و در اجرای فرمان حق قصور نکنند ... سبحانک یا رب سبحانک یا رب ... من خود میدانم مستحق این بختم، این عذاب را به جان خریدارم تا که خود نظری کنی سبحانک ... ))
روحالامین! روحالامین! تو را به خدا بگو چه شده؟ حسرت بال و پرزدن شما مرا میکشد؛ بیش از سوزش و شکستن بالم آزارم میدهد. به فطرس بگو که چه روی داده که اینچنین ولوله در عرشِ خدا افتاده، مگر بار دیگر ابوالبشری خلق شده چون آدم؟ یا بالاتر از او؟ نوری از جنسِ خدا ... )).
.(( کمکم کنید؛ که خداوند اجازة همراهی شما را به من داد، تحمل مرا هم تا زمین داشته باشید))
(( بیش از این معطلی جایز نیست؛ فطرس را هم با خود میبریم به برکت این مولود، آتش قهر خدا فرونشسته و اجازة همراهی او با ما داده شده، زیرِ بالهایش را بگیرید ... )).
زیباتر از این زمان خلق نشده و نخواهد نشد، بیت علی غرقِ نور است محل رفت و آمد فرشتگانِ خداست همه در شعفند همه به هم تبریک میگویند محفلِ انس کامل شده، چقدر این بزم دیدنی است، پنج آفریدة مقدسِ خدا احمد، علی، فاطمه، حسن و ... .
نام او چیست همه منتظرند به چه نام او را صدا بزنند، او کیست که نیامده همه شیدایِ او شدهاند؟!
جبرئیل با پیغمبر زمزمه میکند همه ساکت شدند، چشم به لبهای رسولِ خدا دوختند امّا چرا پیغمبر خدا اشک میریزد ... به ناگاه با صدای دلنشین نبی شوری به پا شد حسین . ... حسین؟ ... حسین! ... این نام برای همه آشناست. برای همه ملائکه، برای همه انبیاء و برای همة عالمِ، این نام نامی است که همة ملائکه، همه انبیاء و همة عالم را دگرگون کرده است.
از فرشته شادی تا فرشتة ماتم از آدم تا خاتم و از ذره تا عالم.
ـ دیگر کسی نمیپرسد که چرا پیغمبر اشک میریزد.-
بالهای شکسته خود را به گهواره او زد؛ غرق در راز شد، نه! غرق در نیاز شد (( ... دیگر تنها نخواهم ماند دیگر خسته نخواهم شد، بعد از این نام تو مونسِ من است ذکر من بعد از این در آن جزیرة تنهایی این خواهد بود
((سبحانک یا رب الحسین))
با عشق شرح راز کن، بر جمله عالم ناز کن،
پرهای خود را باز کن، پرواز کن پرواز کن ...
نوشته شده توسط : سادات
مراقب افکارت باش آنها به گفتار تبدیل میشوند
مراقب گفتارت باش آنها به کردار تبدیل میشوند
مراقب کردارت باش آنها به عادت تبدیل میشوند
مراقب عاداتت باش آنها به شخصیت تبدیل میشوند
مراقب شخصیتت باش آنها به سرنوشت تبدیل میشوند
نوشته شده توسط : سادات